English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8876 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hygienically U مطابق بهداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
Other Matches
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
hygiene U بهداشت
hygienics U بهداشت
health U بهداشت
mental hygiene U بهداشت روانی
public health U بهداشت همگانی
hygiene U علم بهداشت
Health physics U بهداشت پرتوی
mental health U بهداشت روانی
insanitation U فقدان بهداشت
health insurance U بیمه بهداشت
hygienist U متخصص بهداشت
hygienics U علم بهداشت
hygeist U بهداشت دان
hygeist U متخصص بهداشت
health certificate U گواهی بهداشت
certificate of health U گواهی بهداشت
sanitarily U از لحاظ بهداشت
The Physics of Radiation Protection U فیزیک بهداشت
bill of health U گواهی بهداشت
social hygiene U بهداشت اجتماعی
Health physics U فیزیک بهداشت
social health U بهداشت اجتماعی
The Physics of Radiation Protection U بهداشت پرتوی
sanitary engineering U مهندسی بهداشت
The health authorities . U مقامات اداره بهداشت
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
pedology U مبحث بهداشت کودکان
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
to keep one's health U موافب بهداشت خود بودن
sanitarian U کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
hygeian U وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
in register U مطابق
pursuant U مطابق
accordant U مطابق
corresponding U مطابق
according U مطابق
confirming U مطابق
respondents U مطابق
respondent U مطابق
consilient U مطابق
agreeably to U مطابق
similiar U مطابق
secundumn U مطابق
frae U مطابق
in keeping U مطابق
even with U مطابق
correspounding U مطابق
correspoundent U مطابق
corresponding to U مطابق
incompliance with U مطابق
congurous U مطابق
complied with U مطابق با
corresponding to U مطابق با
similar U مطابق
correspondents U مطابق
correspondent U مطابق
matched U مطابق
from U مطابق
after U مطابق
according to U مطابق
complied U مطابق با
complying U مطابق با
comply U مطابق با
complies U مطابق با
within U مطابق
to U برحسب مطابق
orthodox U مطابق مرسوم
pursuant to U مطابق برحسب
newfashioned U مطابق مد روز
corresponding U مطابق متشابه
relevant U وابسته مطابق
in accordance with U مطابق موافق
posh U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
constitutionally U مطابق قانون
conform to U مطابق بودن با
after the manner of U بتقلید مطابق
pedagogically U مطابق فن تعلیم
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
astronomically U مطابق هیئت
as usual U مطابق معمول
geometrically U مطابق هندسه
homologize U مطابق شدن
correspound U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
physiologically U مطابق فیزیولوژی
trendier U مطابق آخرین مد
synchronising U مطابق بودن
trendiest U مطابق آخرین مد
synchronises U مطابق بودن
trendy U مطابق آخرین مد
to correspond to U مطابق بودن
fashionably U مطابق معمول
up to date U مطابق روز
up-to-date U مطابق روز
adjust U مطابق کردن
at my request U مطابق با تقاضای من
synchronize U مطابق بودن
traditionally U مطابق احادیث
synchronised U مطابق بودن
synchrinized U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
synchronizes U مطابق بودن
testamentary U مطابق با وصیت
corresponded U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
ethically U مطابق علم اخلاق
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
discretionally U مطابق میل و اختیار
dialectically U مطابق قواعد منطق
paralleled U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
biblical U مطابق کتاب مقدس
meets U مطابق شرایط بودن
quite the thing U مطابق بارسم معمول
pedagogically U مطابق علم اموزش
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
metronomic U مطابق میزانه شمار
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
true copy U رونوشت مطابق با اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
ideal U مطابق نمونه واقعی
meet U مطابق شرایط بودن
modular U مطابق اندازه یامقیاس
paralleling U نظیر مطابق بودن با
up to date U مطابق اخرین طرز
accentually U مطابق تکیه صدا
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
up-to-date U مطابق اخرین طرز
musically U مطابق اصول موسیقی
technically U مطابق اصول فنی
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
currency U مطابق روز بودن
classic U مطابق بهترین نمونه
constitutional U مطابق قانون اساسی
currencies U مطابق روز بودن
ideals U مطابق نمونه واقعی
classics U مطابق بهترین نمونه
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
parallels U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
anatomically U مطابق علم تشریح
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
reconstructions U نمونه مطابق اصل
parallelled U نظیر مطابق بودن با
reconstruction U نمونه مطابق اصل
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
updates U مطابق روز پیش بردن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
model U مطابق مدل معینی در اوردن
update U مطابق روز پیش بردن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
updated U مطابق روز پیش بردن
clockwise U مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
Recent search history Forum search
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com